ردّ عمربن الخطاب و ابابکر علیهمااللعنة و تعیین امیر المؤمنین علیه السلام به عنوان جانشین توسط پیامب

ساخت وبلاگ

ردّ عمربن الخطاب و  ابابکر علیهمااللعنة و تعیین امیر المؤمنین علیه السلام به عنوان جانشین توسط پیامبر صلی الله علیه و آله

عبدالله بن مسعود،قال:

کنت مع رسول الله «صلی الله علیه واله» وقد اصحر فتنفّس العداء،فقلت :یا رسول الله ما لک تتنفّس؟ قال:یا ابن مسعود نعیت الیّ نفسی. قلت :استخلف یا رسول الله . قال: « من؟» قلت : أبابکر.فسکت،ثمّ تنفّس ، فقلت :

ما لک تتنفّس فدتک نفسی یا رسول الله ؟ قال: « نعیت الی نفسی » قلت استخلف یا رسول الله؟ قال :« من؟ »

قلت : عمربن الخطاب . فسکت ، ثمّ تنفّس ثالثا، فقلت : فداک أبی و أمّی ما لی أراک تتنفّس یا رسول الله؟قال:«نعیت الیّ نفسی». قلت :استخلف یا رسول الله؟ قال : « من؟ »قلت :علیّ ابن أبی طالب ، فبکی و قال: « أوه و لن تفعلوا ، فوالله لو أطعمتوه لیدخلنّکم الجنّه ، و ان خالفتموه لیحبطنّ أعمالکم.


عبدالله بن مسعود گوید:

روزی در خدمت پیامبر اکرم «صلی الله علیه و اله » به صحرا رفته بودم ، دیدم ان حضرت به تندی نفس می زند ،عرض کردم : ای رسول خدا! شما را چه می شود که به تندی نفس می زنی فرمود:                               

ای ابن مسعود !نفسم به من خبر مرگ می دهد، عرض کردم : ای رسول خدا ، جانشینی برای خود معلوم نما،فرمود: چه کسی را؟ عرض کردم :ابابکر را ، پیامبر اکرم «صلی الله علیه و اله » ساکت شد.             

دوباره دیدم ان حضرت به تندی نفس می زند ،عرض کردم: فدایت شوم شما را چه میشود ؟ فرمود:نفسم به من خبر مرگ می دهد، عرض کردم " رسول خدا جانشینی برای خود قرار بده ، فرمود: چه کسی را ؟عرض کردم عمربن الخطاب را، بار دیگر ان حضرت ساکت شد دوباره دیدم به تندی نفس می زند، باز عرض کردم پدر و مادرم به فدای تو باد چرا نفس میزنی؟فرمود :نفسم به من خبر مرگ  می دهد ، عرض کردم :                

علی بن ابی طالب.در این هنگام رسول خدا«صلی الله علیه و اله» گریست و آهی کشید و فرمود:چنین نمی کنید (یعنی نمی گذارید او به خلافت برسد) به خدا قسم اگر از او اطاعت کنید، خداوند همه شما را داخل بهشت  می نماید و اگر با او مخالفت کنید همه اعمالتان نابود می شود.

امیرالمؤمنین علیه السلام برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم

حدیث مؤاخاة یا همان برادری بین حضرت رسول صلی الله علیه واله و امیرالمؤمنین به صورت متواتر نقل شده است از جمله از عبدالله بن عمر روایت شده است که:

لما ورد رسول الله المدینه آخی بین الصحابة فجاء علی تدمع عیناه، فقال: یا رسول الله آخیت بین اصحابک و لم تواخ بینی و بین احد؟ فقال رسول الله: یا علی أنت أخی فی الدنیا و الآخرة

هنگامی که پیامبر خدا صلی الله علیه واله وسلم وارد مدینه شدند بین صحابه برادری و اخوت ایجاد کردند پس امیرالمؤمنین علیه السلام آمدند در حالیکه چشمانشان پر از اشک بود و عرض کردند: ای رسول خدا!  بین اصحاب خود برادری ایجاد کردی و بین من و هیچ کس دیگر برادری برنگزیدی؟ حضرت فرمودند: ای علی! تو برادر من در دنیا و آخرت هستی.

(المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص14؛ سنن تزمذی، ج5، ص300؛ اسد الغابة، ج4، ص29؛ البدایة و النهایة، ج7؛ ص371؛ مجمع الزوائد، ج9، ص112؛ فتح الباری، ج7، ص211؛ تاریخ بغداد، ج12، ص263؛ نظم دررالسمطین، ص94-95؛ کنزالعمال، ج13، ص140؛ تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص18و53و61؛ انساب الاشراف، ص145؛ ینابیع المودة، ج2، ص392؛ تحفة الاحوذی، ج10، ص152)

این اخوت دلالت بر رفعت مقام امیرالمؤمنین علیه السلام می کند. زیرا خداوند در قرآن می فرماید: «إنما المؤمنون اخموة» «تنها و تنها مؤمنین برادر یکدیگر هستند.» زیرا برادری واخوت به قدر منزلت و مقام آنهاست همانگونه که ابی بکر و عمر برادر یکدیگر بودند و عثمان و عبدالرحمن بن عوف برادر یکدیگر شدند. حال کسی که برادر اشرف ولد آدم و خاتم الانبیاء هست اوست که در تمامی مراتب و مقامات با رسول خدا شریک است چنانکه خداوند متعال در آیه مباهله حضرت امیرالمؤمنین را نفس پیامبر صلی الله علیه واله و سلم معرفی می کند.

از طرفی حضرت رسول الله صلی الله علیه واله و سلم فرمودند:

أنت أخی فی الدنیا و الاخرة

ای امیرالمؤمنین تو برادر من در دنیا و آخرت هستی.

باید دید مقامات حضرت رسول در دنیا و آخرت چیست تا بتوان مقام امیرالمؤمنین علیه السلام که برادر و همرتبه ایشان در مقامات هستند مشخص شود. لذا همانگونه که پیامبر صلی الله علیه واله و سلم رسول از جانب خدایند امیرالمؤمنین همرتبه ایشان هستند و وصایت و جانشینی حضرت رسول الله صلی الله علیه واله وسلم را دارند.

لذا مقام «اخوت» و برادری امیرالمؤمنین علیه السلم دلالت صریحی بر خلافت و جانشینی ایشان بعد از حضرت رسول خدا را دارد چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام در روز شوری فرمود:

أفیکم من آخی رسول الله غیری؟!

آیا در بین شما کسی غیر من هست که با رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم برادر شده باشد؟!

(لسان المیزان، ج2، ص157؛ تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص52؛ کنزالعمال، ج5، ص725)

 

امیرالمؤمنین علیه السلام وصیّ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

انس بن مالک گفت به سلمان گفتم از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم سؤال کن که وصی او کیست؟

فقال سلمان: یا رسول الله من وصیک؟ فقال یا سلمان من کان وصی موسی؟ فقال: یوشع بن نون قال: ان وصیی و وارثی دینی و ینجز موعدی علی بن ابی طالب

سلمان گفت: ای رسول خدا! چه کسی وصی شماست؟ پس حضرت فرمودند: ای سلمان وصی موسی  چه کسی بود؟ عرض کرد: یوشع بن نون حضرت فرمودند: همانا وصی من و وارث دین من و کسی که وعده های مرا منجز می کند، علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد.

(ینابیع الموده، ج1، ص235؛ تذکرة الخواص، ص48)

همچنین موفق بن احمد اخطب الخطباء خوارزم از بریده نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمود:

لکل نبی وصی و وارث و ان علیا وصیی و وارثی

برای هر پیامبری وصی و وارثی هست و بدون هیچ تردیدی علی علیه السلام وصی و وارث من می باشد

(کفایة الطالب، ص260، باب 62؛ مناقب خوارزمی، ص147،ح171)

شیخ الاسلام حموینی از ابی ذر غفاری نقل می کند که:

قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم:

أنا خاتم النبیین و أنت یا علی خاتم الوصیین إلی یوم الدین

من خاتم الانبیاء هستم و تو یا علی خاتم اوصیا هستی تا روز قیامت.

(فرائد السمطین، ج1، ص147)

 

امیرالمؤمنین علیه السلام و شیعیان او، رستگاران در قیامت

وأخرج ابن عساکر عن جابر بن عبد الله قال کنا عند النبی صلى الله علیه وسلم فأقبل علی فقال النبی صلى الله علیه وسلم: والذی نفسی بیده إن هذا وشیعته لهم الفائزون یوم القیامة ونزلت «إن الذین آمنوا وعملوا الصالحات أولئک هم خیر البریة» فکان أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم إذا أقبل علی قالوا: جاء خیر البریة

ابن عساکر از جابر بن عبد الله روایت کرده است که گفت: ما نزد پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم بودیم که على از راه رسید، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: سوگند به آن که جانم به دست او است ، این و شیعیان اویند که در روز قیامت رستگارند . و این آیه نازل شد : «ان الذین آمنوا...» و یاران رسول خدا هر گاه امیرالمؤمنین از راه مى رسید مى گفتند: بهترین آفریدگان آمد.

(الدر المنثور ، ج 8، ص 589) همچنین این روایت و مضمون آن در  (تاریخ مدینة دمشق، ج 42،ص 371؛ تفسیر آلوسی، ج 30، ص 207؛ شواهد التنزیل حاكم الحسكانی، ج2، ص 460 ـ 461 و ص 271 ـ272 ؛ فتح القدیر شوكانی، ج 5، ص477؛ كنز العمال متقی الهندی، ج 13، ص 156ـ157؛ نظم درر السمطین الزرندی الحنفی، ص 92)

اهل لغت مخالفین نیز  در ذیل توضیحاتشان در مورد کلمه «شیعه» همین شان نزول را در کتاب هایشان ذکر نموده اند. (لسان العرب، ابن منظور، ج 2 ، ص566؛ تاج العروس زبیدی، ج 4، ص 176)

 

دوستدار امیرالمؤمنین علیه السلام سعادتمندترین مردم و دشمن او شقی ترین مردم است

از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل شده است که فرمودند: در شام عرفه پدرم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نزد ما بیرون آمد و فرمودند:

ان الله عزوجل باهی بکم الملائکة عامّة و غفر لکم عامة و لعلیّ خاصّة و انی رسول الله غیر محابّ لقرابتی ان السعید کل السعید من احب علیّاً فی حیاته و بعد موته و ان الشقی من ابغش علیّا فی حیاته و بعد مماته

خدای عزوجل مباهات می کند به شماها بر ملائکه عموما و شما را آمرزیده عموماً و امیرالمؤمنین علیه السلام را خصوصا و من که رسول خدایم ببدون اینکه نظر محبت و دوستی به خویشانم داشته باشم به درستی که سعید با تمام سعادت کسی است که دوست بدارد علی علیه السلام را در حیات و بعد از وفاتش و شقی با تمام شقاوت کسی است که دشمن بدارد علی علیه السلام را در حیات و بعد از وفاتش.

(المعجم الکبیر طبرانی، ج2، ص415؛ مطالب السؤال، 83-95؛ مسند احمد، ج4، ص107؛ فضائل احمد، ج2، ص658؛ مودة القربی میر سید علی همدانی، ص28؛ مناقب خوارزمی، ص79؛ شرح نهج البلاغه، ج9، ص154؛ فصول المهمه ابن صباغ، ج1، ص585؛ معالم العترة النبویة، ص53)

 

نور خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام چهارده هزار سال قبل از آفرینش آدم

کنت انا و علی بن ابی طالب نورا بین یدی الله من قبل ان یخلق آدم باربعة عشر الف عام فلمّا خلق الله تعالی آدم رکب ذلک النور فی صلبه فلم یزل فی نور واحد حتی افترقنا فی صلب عبدالمطلب ففیّ النبوة و فی علیّ الخلافة

من و امیرالمؤمنین علیه السلام نوری بودیم در اختیار قدرت خدای تعالی، چهارده هزار سال قبل از این که خدا آدم را خلق کند. پس وقتی آدم را خلق فرمود خدای متعال ما را که آن نور بودیم در صلب آدم قرار داد و از صلب او پیوشته با هم بودیم تا در صلب عبدالمطلب از هم جدا شدیم پس در من نبوت و در امیرالمؤمنین خلافت را ظاهر ساخت.

(فضائل احمد حنبل، ج2، ص662؛ مودة القربی، ص26؛ مناقب ابن مغازلی، ص91؛ مطالب السؤال، ص320)

و همچنین در همین مضمون  در کتب ذیل روایت شده است:

(شرح نهج البلاغه، ج9، ص117؛ ینابیع المودة ج1، ص307؛ مناقب ابن مغازلی، ص91؛ فردوس الاخبار، ج2، ص191؛ فرائد السمطین، ج1، ص43؛ مناقب خوارزمی، ص144، ح168)

 


برچسب‌ها: امیرالمؤمنین علیه السلام و شیعیان او رستگاران در ق, دوستدار امیرالمؤمنین علیه السلام سعادتمندترین مردم, نور خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام چهارده هزار سال

به ابحد کبیر ظالم 971-  430 مقصر= 541 ابجد ابوبکر و عمر 541 به ابجد کبیر عمر 310 منکر310 + ابوبکر 231 نفاق 231 = 541 ابحد ابوبکر و عمر مقصر 430+231 ابوبکر+310عمر = 971 ظالم به دست می اید عثمان 661+430= 971 ظالم به دست میپآید مقصر عمر 740+231 ابوبکر = 971 ظالم به دست میآید...   27منافقون در گوگل سرچ کن راه حق 26    و یا      لا اله الا الله 46 یعنی محمد 20+26 علی = 46     ببین نام محمد علیست عکس نام محمد علیست نام محمد شکسته بنویس عکس نام محمد علیست  اگه زحمتی نیست کپی کرفته در وبلاگ زیبایت بنویس  عکس نام محمد علیست  در گوگل بنویس    راه حق 26      تنها راه خدا  راه علیست   ابجد سه خلیفه 1202   منهای 1000  نام خدا و ابجد محمد مصظقا 92   میشه 1092 ابجد هزار نام خداو محمد مصطفا 1902 منهای ابجد سه خلیفه  1202   = 110   به هزار نام خدا قسم به ابجد محمد مصطفا قسم منهای ابجد سه خلیفه وهابی کن = 110 علی مولاء و مقتدای عالم است اولین ظالم و مقصر به ابجد قرآنی مقصر 430+231 ابوبکر +310 عمر = 971 ظالم به دست میآید به ابجد ظالم 971 -430 مقصر = 541 ابجد ابوبکر و عمر 430 مقصر +310 عمر +231 ابوبکر = 971 ظالم  به دست میآید  مقصر 430+ 541  ابجد عمروابوبکر =971 ظالم به دست میآیدظالم 971 منهای - 661 عثمان =310 عمر ظالم بوده عثمان 661-231 ابوبکر =430 مقصر به دست ميآيد عثمان 661- 430 مقصر= 231 ابوبکر به دست ميآيد ابجد ابوبکر و عمر  541 - 231 ابوبکر = 310 عمر و ابجد سه خليفه 1202 - 661 عثمان= 541 ابوبکر و عمر  541 +430 مقصر= 971 ظالم به دست میآید 1202- 231   ابوبکر = 971 ظالم به دست میآید    عثمان 661 + 310 عمر 971 ظالم بدست ميآيدابوبکر 231- 1202 ابجد ابوبکر عمر و عثمان = 971 ظالم به دست می آید  ظالمه 976 – 310 عمر =666 علامت شيطان پرستان ظالم 971-310 عمر =661 عثمان – 231 ابوبکر =430 مقصر اصلي دين ابوبکر عمر و عثمان ميباشند عثمان 661-231 ابوبکر =430 مقصر به دست ميآيد عثمان  661-  مقصر430= 231 ابوبکر به دست ميآيد مفسديه 199 به ابجد199 مفسديه + ابوبکر 231= 430 مقصر430 -971 ظالم =541 ابوبکر و عمر ظالم 971- 231 ابوبکر =740 مقصر عمر 430 مقصر430 +عمر 310= 740- عمر 310= 430 مقصرو مقصر عمر به ابجد ميشه 740 مقصر عمر اهرمن به ابجد 296+365 روز سال = 661 عثمانسال هم میگوید اهرمن عصمان بوده است عصمان اهرمن  ميباشد مقصر  430مقصر +310 عمر= مقصر عمر 740 مقصر عمر 740+231 ابوبکر =971 ظالم به دست ميآيد  ۹۷۱ ظالم - ۷۴۰ مقصر عمر = ۲۳۱ ابوبکر   ظالم و مقصر دین میباشند  و 661عثمان + عمر 310=971ظالم + 231 ابوبکر =1202 ابجد سه خليفه 1202-971ظالم ظالم=231 ابوبکر بدست مي آيد 231 ابوبکر +عمر 310 = 541 عمر و ابوبکر +430 مقصر =971 ظالم به دست ميآيد چه ربطی داره به  شقيقه ظالم به ابجد قرآني 971منهاي مقصر 430= 541 ابجد ابوبکر و عمردر ميآيد کلمه مقصر 430 + عمر 310 + ابوبکر 231=971 ظالم +231 = 1202 ابجد سه خليفه ابومکر عمر عثمان 1202به دست ميآيد‌430مقصر 430+ ابجد ابوبکر و عمر 541 =971 ظالم ميشود مقصر430+ 231ابوبکر =عثمان     661 + 310 عمر=  971ظالم به ابجد قرآنی ظالم 971+231  ابوبکر = 1202 ابجد سه خليفه ابومکر عمر عثمان 1202به دست ميآيد‌ مقصر 430+231 ابجد ابوبکر= 661 عثمان     ابوبکر وعمر 541 +430 =971 ظالم ميشود مقصر430+ 231ابوبکر =عثمان     661 + 310 عمر=  971ظالم و بر عکس مثل نام ابوبکر رکب وبا هست اگر کلمه ظالم 971- مقصر 430 کني= 541 جمع ابجد ابوبکر و عمر 541+430 مقصر =971 ظالم به دست ميآيد 541- 310عمر کني = 231 ابوبکر رکب وبا ميباشد مقصر 430+ ابوبکر 231=661 عثمان در ميآيد مقصر 430 + 310 عمر =740 مقصر ای رفته و باز آمده بَل هُم گشته  نامت ز میان مردمان گم گشته

ناخن همه جمع آمده و سم گشته  ریشت ز عقب در آمده دم گشته آنکه در فتنه گری شهره و ضرب المثل است/ دشمن شیر خدا این ابابکر عمر است  بانی جنگ جمل است  زاده شیطان پلید  طلحه زبیر کره خر است

برترین مکتب حق تشیع قائم آل محمد است ...
ما را در سایت برترین مکتب حق تشیع قائم آل محمد است دنبال می کنید

برچسب : رد عمر بن الخطاب,رد الشبهات عن عمر بن الخطاب,رد شبهات عمر بن الخطاب, نویسنده : alialialiali110o بازدید : 250 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 9:47